حشره کش و چراغ خواب آسان خواب

حشره کش و چراغ خواب آسان خواب

حشره کش اسان

 حشرات موذی در محل کار و زندگی انسان مشکلات زیادی را برای انسان ایجاد می کنند . بیماری های عفونی و پوستی

به وسیله حشره هایی مثل سوسک، مگس، پشه با گزیدن و نیش زدن و تماس با غذا به انسان منتقل می شود.

روش های مختلفی مثل حشره کش، اسپری و … برای دفع کردن و مبارزه با این حشره های موذی وجود دارد

که  بیشتر آن ها با وجود هزینه زیاد کارایی لازم را ندارند و یا به دلیل اثرات مضری که به جا می گذارند

از طرف بیشتر پژوهشگران رد شده است.

  حشره کش آسان خواب از اشعه های تیره (اشعه ماوراء بنفش) با طول موجی که به خوبی تست شده

حشرات را به تله انداخته و نابود می کند. این اشعه برای انسان ضرری نداشته ، غیر سمی بوده و مناسب

استفاده در منازل ، ادارات ، هتل ها ، فروشگاه ها ، کارخانجات ، رستورانها و سایر مکانها می باشد.

   حشره کش اسان خواب

 

حشره کش آسان خواب هم یک چراغ خواب و هم یک دستگاه حشره کش می باشد و دیگر نیازی

به استفاده از قرصهای حشره کش در هنگام خواب نیست !

 

 حشره کش

حمله و نفوذ حشرات موذی به محل زندگی و کار انسان همیشه مشکلات و ناراحتیهای زیادی با خود به همراه داشته است.

بیماریهای عفونی و پوستی از شایعترین بیماریهایی هستند که حشراتی چون مگس، سوسک ، پشه و… می توانند

از طریق تماس با غذا و یا گزیدن آنرا به انسان منتقل کنند.راه حلهای گوناگونی مانند سم پاشی، اسپری حشره کش و …

برای مبارزه با این حشرات وجود دارد که متاسفانه اکثر آنها با وجود هزینه بالا کارایی لازم را نداشته

و یا به دلیل اثرات جانبی سوئی که به جا میگذارند از طرف اکثر پژوهشگران رد شده اند.

 مضرات استفاده از حشره کش ها

  صرف هزینه بالا برای تهیه انواع اسپری و قرصهای حشره کش به دلیل ایجاد آلرژی در بلند مدت برای انسان مضرند آلاینده محیط زیست هستند. ما به شما حشره کش برقی را پیشنهاد می کنیم که می توانید ویژگی های آنرا ببینید:

دقت کنید که نمونه های تقلبی و غیر اصل این محصول با قیمت کمتر عرضه می شود که کیفیت اصلی نداشته

و دارای عمر کمی می باشد.

تهیه اسپری ها و قرص های حشره کش هزینه زیادی را به ما تحمیل می کنند   به دلیل ایجاد حساسیت  برای انسان خطرناک اند   حشره کش ها محیط زیست را آلوده می کنند

حشره کش برقی opk دستگاهی دوکاره بوده و میتوانید بعنوان حشره کش برقی و شب خواب استفاده نمائید این دستگاه دارای نور ملایم آبی متمایل به بنفش میباشد که نقش بسزائی در جذب پشه و مگس

به سمت این نور داشته و بوسیله نور مخصوص این حشره کش الکتریکی حشرات جذب شده

و با برخورد به جریان الکتریکی کشته می شوند

این محصول دستگاه حشره کش برقی از نوع اصلی است که دارای نور بسیار زیبا و آرامش بخش است.

شما از این حشره کش برقی می توانید به عنوان یک چراغ خواب بسیار ملایم و فانتزی هم استفاده کنید.

این حشره کش نوری دارای استاندارد مصرف و دارای حفاظ بوده و هیچ گونه خطری برای کودکان ندارد.

با استفاده از این حشره کش نوری که به حشره کش آسان خواب معروف است شما یک خواب راحت را تجربه خواهید کرد. حشره کش برقی opk دارای دگمه روشن و خاموش میباشد و دو شاخه ای در پشت دستگاه تعبیه شده

که مستقیما به پریز برق وصل میگردد.

اگر از قرص های حشره کش خسته شده اید، خرید این دستگاه را برایتان پیشنهاد میکنیم

حشره كش آسان خواب از اشعه هاي تيره (اشعه ماوراء بنفش) با طول موجي كه به خوبي تست شده

حشرات را به تله انداخته و نابود مي كنند. اين اشعه براي انسان ضرري نداشته ، غير سمي بوده

و مناسب استفاده در منازل، ادارت، هتل ها، فروشگاه ها، كارخانجات و رستورانها و ساير مكانها ميباشد.

ویژگی های حشره کش الکتریکی اصل

۱- محصول شامل یک دستگاه حشره کش برقی اصل است که دارای نور بسیار زیبا و آرامش بخش است.

۲-شما از این حشرکش برقی می توانید به عنوان یک چراغ خواب بسیار ملایم و فانتزی هم استفاده کنید.

۳- بوسیله نور مخصوص این حشرکش الکتریکی حشرات جذب شده و با برخورد به جریان الکتریکی کشته می شوند

و به عنوان پشه کش برقی یا مگس کش برقی بکار می رود.

۴- این حشره کش نوری دارای استاندارد مصرف و دارای حفاظ بوده و هیچ گونه خطری برای کودکان ندارد.

۵- با استفاده از حشره کش نوری اصل که به حشره کش آسان خواب معروف است هم خودتان و هم فرزندان

و اطرافیان شما یک خواب راحت را تجربه خواهند کرد.

حشره کش و چراغ خواب

دستگاه الکتریکی حشره كش آسان خواب لذت يك خواب راحت هم حشره كش و هم چراغ خواب دو دستگاه كاربردي در يك دستگاه! بدون نياز به قرص و مواد ديگر فقط كافيست اين دستگاه را به برق بزنيد تا خوابي آسوده را تجربه كنيد … بي نظير در طرح و بسيار شيك

حشره کش اسان خواب

خرید اینترنتی چراغ خواب

خرید چراغ خواب

دستگاه حشره کش

خرید پستی حشره کش

خرید آنلاین آسان خواب

زبان عربی

از شما خواهش می کنم با من به جای عاميانه به زبان فصيح حرف بزنيد: أَرجُوکَ أَن تَتَکَلَّمَ مَعي بِاللُّغَةِ الفُصحَی بَدلاً مِنَ العامِيَّةِ.از عواطف شما نسبت به خودم سپاسگزارم: أَشکُرُکَ لِعَواطِفِکَ تِجاهي. (لِلمُذَکَّر)أَشکُرُکِ لِعَواطِفِکِ تِجاهي. (لِلمُؤَنَّث)از کمک شما سپاسگزارم: شُکراً لِمُساعِدَتِکَ. (لِلمُذَکَّر)/ شُکراً لِمُساعِدَتِکِ. (لِلمُؤَنَّثاز همه شما سپاسگزاری می کنم: أَشکُرُکُم جَميعاً.اشکال ندارد: لا بَأسَ.اختيار داريد: لا داعِیَ لِلشُّکرِ.آب و هوای اين شهر چگونه است؟ کَيفَ مُناخُ هذِهِ المَدينَةِ؟آب و هوای اين شهر خوب است: مُناخُهذِهِ المَدينَةِ جَيِّدٌ.حداقل دما در اين شهر 15 و حداکثر 45 درجه سانتيگراد است: في هَذِه المَدينَةِ دَرَجَةُ الحَرارَةِ الصُّغرَی هِيَ خَمسَ عَشرَةَ دَرَجَةً مِئَوِيَّةً وَ العُظمَی خَمسَةٌ وَ أَربَعُونَ دَرَجَةً.اسم من… است: إسمي…/ إسمِي سَعيدٌ./ إسمي فاطِمَةُ .اطمينان ندارم، مطمئن نيستم: لَستُ مُتَأَکِّداً (لِلمُذَکَّر) / لَستُ مُتَأَکِّدَةً. (لِلمُؤَنَّث)آفرين برتو! خدا به شما بركت دهد: بارَكَ اللهُ فيكَ. (لِلمُذَکَّر) بارَکَ اللهُ فِيکِ.(لِلمُؤَنَّث) . بارَكَ اللهُ فِيکُم (لِلمُخاطَبِينَ) / بارَكَ اللهُ فِيکُنَّ. (لِلمُخاطَبات)افسوس، حيف: يا لَلْخَسارَة.اگر به ديدن من بياييد خوشحال خواهم شد. سَوفَ أَکُونُ مَسرُوراً إذا جِئتَ لِزيارَتِي (لِلمُذَکَّر) / سَوفَ أَکُونُ مَسرُورةً إذا جِئتَ لِزيارَتِي. (لِلمُؤَنَّث)البته: طَبْعاً، بِالطَّبْعِاوقات خوشی را برايت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُؤَنَّث)أتَمَنَّی لَکُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبِينَ) / أتَمَنَّی لَکُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبات)أتَمَنَّی لَهُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبينَ) / أتَمَنَّی لَهُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبات)آيا می توانی به من کمک کنی؟ هَلْ تَسْتَطيعُ أنْ تُساعِدَنِی؟بله، می توانم به شما کمک کنم: نَعَم، أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.نه، نمی توانم به شما کمک کنم: لا، لا أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.آيا مطمئن هستی؟ هَل أَنتَ واثِقٌ؟/ بله، کاملاً مطمئن هستم: نَعَم کُلَّ الثِّقَةِ.آيا ميل داريد با من بيرون بياييد؟ هَل تَرغَبُ بِالخُرُوجِ مَعِي؟بله، دوست دارم با تو بيرون بيايم: نَعَم، أُحِبُّ الخُروجَ مَعَکَ.آيا شما متأهل هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتَ مُتَزَوِّجٌ أَم أَعزَب؟ (لِلمُذَکَّر)من متأهل هستم: أَنَا مُتَزَوِّجٌ.آيا شما متأهل هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتِ مُتَزَوِّجَةٌ أَم عَزباء؟ (لِلمُؤَنَّث)من مجرد هستم: أَنَا عَزباء.آيا شما بچه دارد؟ هَل عِندَکَ أَولادٌ ؟ (لِلمُذَکَّر) / هَل عِندَکِ أَولادٌ ؟ (لِلمُؤَنَّث)بله بچه دارم: نَعَم، عِندِي أَولادٌ. نه بچه ندارم: ما عِندِي أَولادٌ.أيا خجالت نمی کشی! أَلا تَخجَلُ! (لِلمُذَکَّر) / أَلا تَخجَلِينَ ! (لِلمُؤَنَّث)با اجازه شما: عَنْ إذْنِکَ. (لِلمُذَکَّر) / عَنْ إذْنِکِ. (لِلمُؤَنَّث)با دلی سرشار از محبت و ارادت نامه ام را آغاز می کنم : أَبدَأُ رِسالَتِي بِقَلبٍ مُفعَمٍ بِالحُبِّ وَ الإخلاصِ.با دلی سرشار از اندوه به شما تسليت می گويم: أُعَزِّيکُم بِقَلبٍ مِلؤُهُ الحُزنُ وَ الأَسَی.ببخشيد: عَفْواً.بدبختانه، متأسفانه: مِنْ سُوءِ الحَظِ.بدون شک،بدون ترديد: لا شَکَّبرای او آرزوی پيروزی کرد: تَمَنَّی لَهُ النَّجاحَ .(لِلمُذَکَّر) / تَمَنَّتْ لَها النَّجاحَ. (لِلمُؤَنَّث)برايت خوشبختی آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُؤَنَّث)أتَمَنَّی لَکُم حَظّاً سَعيداً. (لِلمُخاطَبِينَ)أتَمَنَّی لَکُنَّ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُخاطَبات)برايت موفقيت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ نَجاحاً.(لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ نَجاحاً. (لِلمُؤَنَّث)برايتان موفقيت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکُم نَجاحاً. (لِلمُخاطَبِينَ)أتَمَنَّی لَکُنَّ نَجاحاً. (لِلمُخاطَبات)بسيار متأسفم: آسِفٌ جِدّاً. (لِلمُذَکَّر) / آسِفَةٌ جِدّاً. (لِلمُؤَنَّث)بفرما: تَفَضَّلْ.(لِلمُذَکَّر) / تَفَضَّلي (لِلمُؤَنَّث)بِفرما: شَرِّف. (لِلمُذَکَّر) / شَرِّفِي. (لِلمُؤَنَّث) (در سوريه و لبنان)بفرما بنشين: تَفَضَّلْ بِالجُلُوسِ.(لِلمخاطب)/ تَفَضَّلِي بِالجُلُوسِ.(لِلمخاطبة)تَفَضَّلُوا بِالجُلُوسِ. (لِلمُخاطَبِينَ) / تَفَضَّلنَ بِالجُلُوسِ. (لِلمُخاطَبات)بقای عمرشما باد« درتسليت»: البَقِيّة في حياتِكُمْ.به تو قول می دهم: أُعاهِدُكَ. (لِلمُذَکَّر) / أُعاهِدُكِ. (لِلمُؤَنَّث)به اميد ديدار: إلی اللِّقاء./ به سلامت: مَعَ السَّلامَة./ به ما افتخار داديد: شَرَّفتُمُونا.به من اجازه می دهيد؟ هَلْ تَسْمَحُ لِی؟ (لِلمُذَکَّر)هَلْ تَسْمَحِينَ لِی؟(لِلمُؤَنَّث)بله به شما اجازه می دهم: نَعَم، أَسمَحُ لَکَ. (لِلمُذَکَّر)نَعَم، أَسمَحُ لَکِ. (لِلمُؤَنَّث)به من اجازه بدهيد: اِسْمَحْ لِی.(لِلمُخاطَب) / اِسْمَحِي لِی.(لِلمُخاطَبَة)به… نياز دارم: اَحْتاجُ إلی…/ به خودکار نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمٍ جافٍّ./ به مداد نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمِ رَصاصٍ./ به خودنويس نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمِ حِبرٍ.به پدرت سلام برسان: سَلِّم إلی أَبِيکَ. (لِلمُخاطَب)سَلِّمي إلی أبيکِ . (لِلمُخاطَبَة)به برادرت سلام برسان: سَلِّم إلی أَخيکَ. (لِلمُخاطَب)سَلِّمي إلی أَخيکِ. (لِلمُخاطَبَة)به زودی اين کشور را ترک خواهم کرد: سَأُغادِرُ هَذَا البَلَدَ قَريباً.به زودی اين کشور را ترک خواهيم کرد: سَنُغادِرُ هَذَا البَلَدَ قَريباً.هرگز اين کشور را ترک نخواهم کرد: لَن اُغادِرَ هَذَا البَلَدَ.هرگز اين کشور را ترک نخواهيم کرد: لَن نُغادِرَ هَذَا البَلَدَ.تبريک،مبارک باشد: مَبْرُوک./ هزار بار تبريک: ألْف مَبْروک./ تبريک های قلبی: التَّهانِیَ القَلْبِيَّة.تلفن شما چند است؟ کَم رَقَمُ هاتِفِکَ؟تو اشتباه می کنی: أنْتَ غَلْطان .(لِلمُخاطَب) / أنتِ غَلطانَة . (لِلمُخاطَبَة)تو را به خدا می سپارم: أسْتَوْدِعُکَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / أسْتَوْدِعُکِ اللهُ. (لِلمُخاطَبَة)تو مرا بدبخت کردی: أَنتَ خَرَّبتَ بَيتي. (لِلمُخاطَب)أَنتِ خَرَّبتِ بَيتي. (لِلمُخاطَبَة)حال شما چطور است؟ کَيفَ حالُکَ ؟ (لِلمُخاطَب) / کَيفَ حالُکِ ؟ (لِلمُخاطَبَة)من خوبم، تو چطوری؟ أَنَا بَخَيرِ، کَيفَ أَنتَ ؟ (لِلمُخاطَب)أَنَا بَخَيرِ، کَيفَ أَنتِ ؟ (لِلمُخاطَبَة)حال مادرت چطور است؟ کَيفَ حالُ أُمِّکَ؟او خوب است، سپاسگزارم: هِيَ بَخَيرٍ، شُکراً لَکَحال خانواده خوب است؟ هَلِ العائِلَةُ بِخَيرٍ؟بله، آن ها خوبند، بسيار سپاسگزارم: نَعَم، هُم بَخَيرٍ، شُکراً جَزيلاً.حق با توست: الحَقُّ مَعَکَ. (لِلمُخاطَب) / الحَقُّ مَعَکِ. (لِلمُخاطَبَة)خدا حافظ: في أَمانِ اللهِ./ خدا را شکر: الحَمْدُ لِلّهِ./ خدا نکند: لا سَمَحَ اللهُ.خدا قوت: اللهُ يُقَوِّيكَ. (لِلمُخاطَب) / اللهُ يُقَوِّيكِ. (لِلمُخاطَبَة)خداقوت! خسته نباشی! ساعَدَكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب)ساعَدَكِ اللهُ. (لِلمُخاطَبَة)خدا خيرت دهد: بَشَّرَكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / بَشَّرَكِ اللهُ. (لِلمُخاطَبَة)خدا عمرت دهد! الهي پيرشی!أَطالَ اللهُ عُمرَكَ. (لِلمُخاطَب)أَطالَ اللهُ عُمرَكِ. (لِلمُخاطَبَة)خدا عمرتان دهد! الهی پير شويد! أَطالَ اللهُ عُمرَكُم. (لِلمُخاطَبِينَ)أَطالَ اللهُ عُمرَکُنَّ. (لِلمُخاطَبات)خدا تو را حفظ كند: رَعاكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / رَعاكِ اللهُ. (لِلمُخاطَبَة)خدا از تو درگذرد، خدا تو را بيامرزد: سامَحَكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب)سامَحَكِ اللهُ (لِلمُخاطَبَة)خدا از شما در گذرد، خدا شما را بيامرزد: سامَحَکُمُ اللهُ. (لِلمُخاطَبِينَ)سامَحَكُنَّ اللهُ. (لِلمُخاطَبات)خدا را شکر سالم برگشتی(خطاب به مسافر): الحَمْدُ لِلهِ عَلَى السّلامةِ.خداوند به شما برکت دهد: اللهُ يُبارِکُ فيکَ. (لِلمُخاطَب) / اللهُ يُبارِکُ فيکِ. (لِلمُخاطَبَة)خداوند به تو سلامتی بدهد: اللهُ يُعْطِيکَ العافِيَة. (لِلمُخاطَب)اللهُ يُعْطِيکِ العافِيَة. (لِلمُخاطَبَة)خداوند به شما سلامتی بدهد: اللهُ يُعْطِيکُمُ العافِيَة. (لِلمُخاطَبِينَ)اللهُ يُعْطِيکُنَّ العافِيَة. (لِلمُخاطَبات)خداوند تو را از هر بلايی سلامت نگه دارد: اللهُ يَسلِمُکَ مِن کُلِّ بَلِيَّةٍ. (لِلمُخاطَب)اللهُ يَسلِمُکِ مِن کُلِّ بَلِيَّةٍ. (لِلمُخاطَبَة)خداوندشما را از هر بلايی سلامت نگهدارد: اللهُ يَسلِمُکُم مِن کُلِّ بَلِيَّةٍ. (لِلمُخاطَبِينَ)اللهُ يَسلِمُکُنَّ مِن کُلِّ بَلِيَّةٍ. (لِلمُخاطَبات)اللهُ يَسلِمُهُنَّ مِن کُلِّ بَلِيَّةٍ.(لِلغائِبات)خوابت خوش: صَحَّ النَّوم.خواهش می کنم: أرْجُو،أرْجُوکَ.خوب،بسيار خوب: طَيِّب، حَسَناً./ خوب، من بايد بروم: حَسَناً، يَجِبُ أَن أَذهَبَ.خوبم : أَنَا بِخَيرٍ ./ ما خوبيم: نَحنُ بِخَيرٍ.او خوب است : هُوَ بِخَيرٍ. (لِلمُذَکَّر) / هِيَ بِخَيرٍ. (لِلمُؤَنَّث)خوش آمديد: أهْلاً وَ سَهْلاً ، مَرْحَباً.خوش به حالت: ماأسْعَدَكَ.طُوبَی لَکَ. (لِلمُخاطَب)ماأسْعَدَكِ.طُوبَی لَکِ. (لِلمُخاطَبَة)خوشوقت شديم: تَشَرَّفْنا، فُرصَة سَعيدَة./ خوشبختانه: مِن حُسْنِ الحَظِ.خوشحال می شوم که ترا بار ديگر ببينم: يَسُرُّني جِدّاً أن أَراکَ ثانِيةً،يَسُرُّني جِدّاً أنْ أَراکَ مَرَّةًثانِيَةً.چشم!،اطاعت: سَمْعاً وَ طاعَةً، أمْرُكَ.چشمتسلامت: سَلِمتْ عَيناكَ. (لِلمُخاطَب) / سَلِمتْ عَيناكِ. (لِلمُخاطَبَة)چه خبر؟ مَا الخَبَرُ؟چه وقت يکديگر را می بينيم؟ مَتی نَلتَقِی؟فردا يکديگر را خواهيم ديد: نَلتَقي غَداً.چه فرمايشی داريد؟ ماذا تَأمُرُ ؟ (لِلمُخاطَب) / ماذا تَأمُرِينَ ؟ (لِلمُخاطَبَةماذا تَأمُرُونَ؟ (لِلمُخاطَبِينَ) / ماذا تَأمُرنَ؟ (لِلمُخاطَبات)چه وقت تشريف آورديد؟ مَتَی وَصَلتَ؟ (لِلمُخاطَب) / مَتَی وَصَلتِ؟ (لِلمُخاطَبَة)مَتَی وَصَلتُم ؟ (لِلمُخاطَبِينَ) / مَتَی وَصَلتُنَّ ؟ (لِلمُخاطَبات)چه خبر اندوه باری! يا لَهُ مِنْ خَبَرٍ مُحزِنٍ!/ چه خبر شادی! يا لَهُ مِنْ خَبَرٍ مُفرِحٍ !/ چه رستورانی! يا لَهُ مِنْ مَطعَمٍ !/چه داستانی! يا لَها مِنْ قِصَّةٍ !/چه رُمانی! يا لَها مِنْ رِوايَةٍ!/ چه باغی! يا لَها مِنْ حَديقَةٍ !چقدر اندوهگينم! مَا أَشَدَّ حُزنِي!/ چقدر خوشحالم! ما اَشَدَّ سُرُورِي! ما اَشَدَّ فَرَحِي!در امان خدا: فی أمانِ اللهِ./ در پناه خدا: في رِعايَةِ اللهِ.دريغا،افسوس: وا أَسَفاهُ، وا حَسرَتا.دستت درد نکند: سَلِمَتْ يَداکَ، عَاشَتْ يَداکَ. (لِلمُخاطَب)سَلِمَتْ يَداکِ، عَاشَتْ يَداکِ. (لِلمُخاطَبَة)دوست دارم: أُحِبُّ. / دوست داريم: نُحِبُّدوست داری: تُحِبُّ. (لِلمُخاطَب) / دوست داری: تُحِبِّينَ. (لِلمُخاطَبَة)دوست داريد: تُحِبُّونَ. (لِلمُخاطَبِينَ) / دوست داريد: تُحبِبنَ. (لِلمُخاطَبات)دوست داريد کمی موسيقی گوش کنيد؟ هَل تُحِبُّ أَن تَسمَعَ قَليلاً مِنَ المُوسيقَی؟بله، دوست دارم کمی موسيقي گوش کنم: نَعَم، اُحِبُّ أَن اَسمَعَ قَليلاً مِنَ المُوسيقَی.نه، دوست ندارم موسيقي گوش کنم: لا، لا اُحِبُّ أَن اَسمَعَ المُوسِيقَی.ديدارت چقدر مرا شاد می کند: کَم يَسُرُّنِي لِقاؤُکَ. (لِلمُخاطَب)کَم يَسُرُّنِي لِقاؤُکِ. (لِلمُخاطَبَة)ديروز، پريروز کجا بودی؟ أَينَ کُنتَ أَمسِ ، أَمسِ الأَوَّل؟در خانه پسر عمويم بودم: کُنتُ فِي بَيتِ إبنِ عَمِّي.ديشب کجا بودی؟ أَينَ کُنتَ اللَّيلَةَ الماضِيَّةَ؟در خانه برادرم بودم: کُنتُ في بَيتِ أخي.روز بخير: نَهارُکَ سَعيد.روز خوبی را برايت آرزو می کنم: أَتَمَنَّی لَکَ يَوماً مُمتِعاً. (لِلمُخاطَب)أَتَمَنَّی لَکِ يَوماً مُمتِعاً. (لِلمُخاطَبَة)زنده باشی: حَيَّاکَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / حَيَّاکِ اللهُ. (لِلمُخاطَبَة)سال نو مبارک: کُلُّ عامٍ وَ أنتَ بِخَير.کُلُّ عامٍّ وَ أَنتُم بِخَيرٍ.سپاسگزارم: شُکراً./ بسيار سپاسگزارم: شُکراً جَزيلاً.خيلی از شما سپاسگزارم: أشْکُرُکَ جِدّاً. (لِلمُخاطَب) / أشْکُرُکِ جِدّاً. (لِلمُخاطَبَة)أشْکُرُکُم جِدّاً. (لِلمُخاطَبِينَ) / أشْکُرُکُنَّ جِدّاً. (لِلمُخاطَبات)سخت نگير: هَوِّنْ عَلَيْکَ. (لِلمُخاطَب) / هَوِّني عَلَيکِ. (لِلمُخاطَبَة)سفر بخير: رِحلَةٌ سَعيدَةٌ.سفر چطور بود؟ کَيفَ کانَتِ الرِّحلَةُ؟سفر بسيار خوب بود: کانَتِ الرِّحلَةُ جَيِّداً جِدّاً.سلامت باشی: سَلَّمَكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / سَلَّمَكِ اللهُ: (لِلمخاطبة)سلام مرا به… برسان: بَلِّغْ سَلامی إلی…سلام مرا به خانواده ام برسان: بَلِّغْ سَلامي إلی أَهلِي .سلام مرا به همسر گراميتان برسانيد. بَلِّغ تَحِيَّاتِي إلَی زَوجَتِکَ الفاضِلَة.سلام مرا به شوهر گراميتان برسانيد: بَلِّغِي تَحِيَّاتِي إلَی زَوجِکِ الفاضِل.سلام، حالتان چطور استأَهلاً، کَيفَ حالُکَ؟(لِلمُخاطَب)أَهلاً، کَيفَ حالُکِ؟(لِلمخاطبة)سپاسگزارم ، من خوبم: شُکرا، أَنَا بِخَيرٍ.شب بخير،عصر بخير: مَساءَالخَير./ شب خوش: لَيلَةً سَعيدَة.شب خوش: طابَتْ لَيلَتُکَ. (لِلمُخاطَب) / طابَتْ لَيلَتُکِ. (لِلمخاطبة)شب خوش: تُصْبِحُ عَلَی خَيْرٍ. (لِلمُخاطَب) / تُصبِحينَ عَلَی خَيْرٍ. (لِلمُخاطبة)شگفتا، عجبا: يا لَلعَجَبِ.شما اهل کجا هستيد؟ مِن أَينَ أَنتَ ؟ (لِلمُخاطَب) / مِن أَينَ أَنتِ ؟ (لِلمُخاطبة)مِن أَينَ أَنتُم ؟ (لِلمُخاطَبِينَ) / مِن أَينَ أَنتُنَّ ؟ (لِلمُخاطَبات)من عراقی هستم: أَنَا عِراقِيٌّ. (لِلمُذَکَّر)/ أَنَا عِراقِيَّة. (لِلمُؤَنَّث)ما عراقی هستيم: نَحنُ عِراقِيُّونَ. (لِلمُذَکَّر)/ نَحنُ عِراقِيَّاتٌ. (لِلمُؤَنَّث)ما را به خدا می سپارم: أَستَودِعُکَ اللهَ. (لِلمُخاطَب) / أَستَودِعُکِ اللهَ. (لِلمُخاطبة)شما عربی را به روانی حرف می زنيد: أَنتَ تَتَحَدَّثُ (تَتَکَلَّمُ) العَرَبِيَّةَ بِطَلاقَةٍ.(لِلمُخاطَب)شما عربی را به روانی حرف می زنيد: أَنتِ تَتَحَدَّثينَ (تَتَکَلَّمينَ) العَرَبِيَّةَبِطَلاقَةٍ.(لِلمُخاطبة)صبح به خير: صَباحَ الخَير، صَباحَ النُّور.صباحَ بِنْتِ القُنْصُل: ترجمه: صبح شما سرخ فام باد! معادل معنايی: صبح بخير.[1]صباحَ الفُلّ: صبح شما بسان گُل نيلوفرباد! معادل معنايی: صبح بخير!صباحَ القِشْطة: ترجمه: صبح شما بسان سرشيرباد! معادل معنايی: صبح بخير!عجب سخن درستی! يا لَهُ مِن قَولٍ سَليمٍ!عذر شما موجّه نيست: إعتِذارُکَ غَيرُ مُبَرَّرٍ. (لِلمُخاطَب)/ إعتِذارُکِ غَيرُ مُبَرَّرٍ. (لِلمُخاطبة)کاملاً اطمينان ندارم : لَستُ مُتَأَکِّداً تَماماً. (لِلمُذَکَّر)/ لَستُ مُتَأَکِّدةً تَماماً. (لِلمُؤَنَّث)گمان نمی کنم: لا أَظُنُّ. / گمان نمی کنيم: لا نَظُنُّ .گمان نمی کنی: لا تَظُنُّ. (لِلمُخاطَب) / گمان نمی کنی: لا تُظُنِّينَ. (لِلمُخاطبة)گمان نمی کنيد: لا تَظُنُّونَ. (لِلمُخاطَبِينَ) / گمان نمی کنيد: لا تَظنُننَ. (لِلمُخاطَبات)لطفاً: مِنْ فَضْلِکَ ، رَجاءً./ لطفاً به من نشان… بده: أرِنِی مِن فَضْلِکَ./ لطفاً اين پارچه را به من نشان بده: أَرِني هَذَا القُماشَ مِن فَضلِکَ .لطفاً به آرامی صحبت کنيد: مِن فَضلِکَ تَکَلَّم بِهُدُوءٍ . رَجاءً تَکَلَّم بِبُطءٍ. (لِلمُخاطَب)لطفاً به آرامی صحبت کنيد: مِن فَضلِکِ تَکَلَّمي بِهُدُوءٍ. رَجاءً تَکَلَّمي بِبُطءٍ. (لِلمُخاطبة)زيرا نمی فهمم منظور شما چيست: لِأَنَّي لا أَفهَمُ ما تَقصُدُ. (لِلمُخاطَب)لِأَنَّي لا أَفهَمُ ما تَقصُدِينَ. (لِلمُخاطبةلطفاً سلام مرا به برادرت برسان: مِن فَضلِکَ بَلِّغ سَلامِي إلَی أَخيکَ. (لِلمُخاطَب)مِن فَضلِکِ بَلِّغی سَلامِي إلَی أَخيکِ. (لِلمُخاطبة)مبارک باشد: مَبْرُوک، تَهانينا./ مبارك باشد! هزارتبريك: أَلْفُ مَبْروك.متأسفم: آسِف. (لِلمُذَکَّر)/ آسِفَة. (لِلمُؤَنَّث)بسيار متأسفم: أَنَا آسِفٌ جِدّاً. (لِلمُذَکَّر)/ أَنَا آسِفَةٌ جِدّاً. (لِلمُؤَنَّث)/ متأسفانه: مَعَ الأسَفِ.مدت زيادی اينجا بوديد؟ هَل قَضَيتَ وَقتاً طَويلاً هُنا ؟ (لِلمُخاطَب)هَل قَضَيتِ وَقتاً طَويلاً هُنا ؟ (لِلمُخاطبة)نَعَم، قَضَيتُ وَقتاً طَويلاً هُنا: بله، مدت زيادی اينجا بودم.لا، ما قَضَيتُ وَقتاً طَويلاً هُنا:نه، مدت زيادی اينجا نبودممزاحم شما نمی شوم: لا اُزاحِمُکَ. (لِلمُخاطَب) / لا اُزاحِمُکِ. (لِلمُخاطبة)معذرت می خواهم: أرْجُو المَعْذَرَة، مَعْذَرَةً.معرفی می کنم ايشان آقای، خانم، دوشيزه..: اُقَدِّمُ السَّيِّد، السَّيِّدَة، الآنِسَة…أُقَدِّمُ السَّيِّدَ جَعفرِيّ، السَّيِّدَةَ مُحَمَّدِيّ، الآنِسَةَ مُوسَوِيّمرا ببخشيد: سامِحني. (لِلمُخاطَب) / سامِحِينِي. (لِلمُخاطبة)مرا سرزنش نکن. لا تُؤَاخِذنِي.لا تَلُمُنِي.موفق باشی، پيروزباشی: وَفَقَّكَ اللهُ. (لِلمُخاطَب) / وَفَقَّكِ اللهُ. (لِلمُخاطبة)من باور نمی کنم: لا اُصَدِّقُ./ من سخن شما را باور نمی کنم: أَنَا لا أُصَدِّقُ کَلامَکَ.من بايد بروم: يَجِبُ أَن أَذهَبَ./ بايد به دانشگاه بروم : يَجِبُ أَن أَذهَبَ إلَی الجامِعَةِ .من به شما قول می دهم: اُعْطِيکَ کَلاماً. (لِلمُخاطَب)/ اُعْطِيکِ کَلاماً. (لِلمُخاطبة)من خيلی خوشحالم: أَنَا مَسرُورٌ جِدّاً. (لِلمُذَکَّر)/ أَنَا مَسرُورَةٌ جِدّاً. (لِلمُؤَنَّث)من به شما کمک می کنم: أَنَا أُساعِدُکَ. (لِلمُخاطَب) / أَنَا أُساعِدُکِ. (لِلمُخاطبة)من خيلی خوبم، متشکرم: إِنِّي عَلَی ما يُرام، شُکراً.من خيلی خوب نيستم: إنِّي لَستُ عَلَی ما يُرام.من چيزهای زيادی راجع به شما شنيده ام: أَنَا سَمِعتُ عَنکَ الکَثيرَأَنَا سَمِعتُ کَثيراً عَنکَ .ما چيزهای زيادی راجع شما شنيده ايم: نَحنُ سَمِعنا کَثيراً عَنکُم .من در خدمت شما هستم: أَنَا في خِدمَتِکَ. (لِلمُذَکَّر)/ أَنَا في خِدمَتِکِ. (لِلمُؤَنَّث)ما در خدمت شما هستم: نَحنُ فِي خِدمَتِکُم. (لِلمُخاطَبِينَ)نَحنُ فِي خِدمَتِکُنَّ. (لِلمُخاطَبات)من کاملاً احساس خوشبختی می کنم: إنِّي أَشعُرُ بِغايَةِ السَّعادَةِ.ما کاملاً احساس خوشبختی می کنيم: إنَّنا نَشعُرُ بِغايَةِ السَّعادَةِ.تو کاملاً احساس خوشبختی می کنی: إنَّکَ تَشعُرُ بِغايَةِ السَّعادَةِ. (لِلمُخاطَب)إنَّکِ تَشعُرينَ بِغايَةِ السَّعادَةِ. (لِلمُخاطبة)شما کاملاً احساس خوشبختی می کنيد: إنَّکُم تَشعُرُونَ بِغايَةِ السَّعادَةِ. (لِلمُخاطَبِينَ)إنَّکُنَّ تَشعُرنَ بِغايَةِ السَّعادَةِ. (لِلمُخاطَبات)من احساس شادی فراوانی می کنم: إنِّي أَشعُرُ بِفَرَحٍ شَديدٍ.من سخت احساس نگرانی می کنم: إنِّي أَشعُرُ بِشِدَّةِ القَلَقِ.من برای درگذشت او اندوهگينم: أَنَا حَزينٌ لِوَفاتِهِ. (لِلمُذَکَّر)راحتی می کنم: إنِّي غَيرُ مُرتاحٍ، إنِّي لاأَشعُرُ بِإرتِياحٍ.از شما خواهش می کنم با من به جای عاميانه به زبان فصيح حرف بزنيد: أَرجُوکَ أَن تَتَکَلَّمَ مَعي بِاللُّغَةِ الفُصحَی بَدلاً مِنَ العامِيَّةِ.از عواطف شما نسبت به خودم سپاسگزارم: أَشکُرُکَ لِعَواطِفِکَ تِجاهي. (لِلمُذَکَّر)أَشکُرُکِ لِعَواطِفِکِ تِجاهي. (لِلمُؤَنَّث)از کمک شما سپاسگزارم: شُکراً لِمُساعِدَتِکَ. (لِلمُذَکَّر)/ شُکراً لِمُساعِدَتِکِ. (لِلمُؤَنَّث)از همه شما سپاسگزاری می کنم: أَشکُرُکُم جَميعاً.اشکال ندارد: لا بَأسَ.اختيار داريد: لا داعِیَ لِلشُّکرِ.آب و هوای اين شهر چگونه است؟ کَيفَ مُناخُ هذِهِ المَدينَةِ؟آب و هوای اين شهر خوب است: مُناخُ هذِهِ المَدينَةِ جَيِّدٌ.حداقل دما در اين شهر 15 و حداکثر 45 درجه سانتيگراد است: في هَذِه المَدينَةِ دَرَجَةُ الحَرارَةِ الصُّغرَی هِيخَمسَ عَشرَةَ دَرَجَةً مِئَوِيَّةً وَ العُظمَی خَمسَةٌ وَ أَربَعُونَ دَرَجَةً.اسم من… است: إسمي…/ إسمِي سَعيدٌ./ إسمي فاطِمَةُ .اطمينان ندارم، مطمئن نيستم: لَستُ مُتَأَکِّداً (لِلمُذَکَّر) / لَستُ مُتَأَکِّدَةً. (لِلمُؤَنَّثآفرين برتو! خدا به شما بركت دهد: بارَكَ اللهُ فيكَ. (لِلمُذَکَّر) بارَکَ اللهُ فِيکِ.(لِلمُؤَنَّث) . بارَكَ اللهُ فِيکُم (لِلمُخاطَبِينَ) / بارَكَ اللهُ فِيکُنَّ. (لِلمُخاطَبات)افسوس، حيف: يا لَلْخَسارَة.اگر به ديدن من بياييد خوشحال خواهم شد. سَوفَ أَکُونُ مَسرُوراً إذا جِئتَ لِزيارَتِي (لِلمُذَکَّر) / سَوفَ أَکُونُ مَسرُورةً إذا جِئتَ لِزيارَتِي. (لِلمُؤَنَّث)البته: طَبْعاً، بِالطَّبْعِاوقات خوشی را برايت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُؤَنَّث)أتَمَنَّی لَکُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبِينَ) / أتَمَنَّی لَکُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلمُخاطَبات)أتَمَنَّی لَهُم وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبينَ) / أتَمَنَّی لَهُنَّ وَقتاً طَيِّباً. (لِلغائِبات)آيا می توانی به من کمک کنی؟ هَلْ تَسْتَطيعُ أنْ تُساعِدَنِی؟بله، می توانم به شما کمک کنم: نَعَم، أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.نه، نمی توانم به شما کمک کنم: لا، لا أَستَطِيعُ أَنْ أُساعِدَکَ.آيا مطمئن هستی؟ هَل أَنتَ واثِقٌ؟/ بله، کاملاً مطمئن هستم: نَعَم کُلَّ الثِّقَةِ.آيا ميل داريد با من بيرون بياييد؟ هَل تَرغَبُ بِالخُرُوجِ مَعِي؟بله، دوست دارم با تو بيرون بيايم: نَعَم، أُحِبُّ الخُروجَ مَعَکَ.آيا شما متأهل هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتَ مُتَزَوِّجٌ أَم أَعزَب؟ (لِلمُذَکَّر) هستيد يا مجرد؟ هَل أَنتِ مُتَزَوِّجَةٌ أَم عَزباء؟ (لِلمُؤَنَّث)من مجرد هستم: أَنَا عَزباء.آيا شما بچه داريد؟ هَل عِندَکَ أَولادٌ ؟ (لِلمُذَکَّر) / هَل عِندَکِ أَولادٌ ؟ (لِلمُؤَنَّثبله بچه دارم: نَعَم، عِندِي أَولادٌ. نه بچه ندارم: ما عِندِي أَولادٌ.أيا خجالت نمی کشی! أَلا تَخجَلُ! (لِلمُذَکَّر) / أَلا تَخجَلِينَ ! (لِلمُؤَنَّث)با اجازه شما: عَنْ إذْنِکَ. (لِلمُذَکَّر) / عَنْ إذْنِکِ. (لِلمُؤَنَّث)با دلی سرشار از محبت و ارادت نامه ام را آغاز می کنم : أَبدَأُ رِسالَتِي بِقَلبٍ مُفعَمٍ بِالحُبِّ وَ الإخلاصِ.با دلی سرشار از اندوه به شما تسليت می گويم: أُعَزِّيکُم بِقَلبٍ مِلؤُهُ الحُزنُ وَ الأَسَی.ببخشيد: عَفْواً.بدبختانه، متأسفانه: مِنْ سُوءِ الحَظِبدون شک،بدون ترديد: لا شَکَّبرای او آرزوی پيروزی کرد: تَمَنَّی لَهُ النَّجاحَ .(لِلمُذَکَّر) / تَمَنَّتْ لَها النَّجاحَ. (لِلمُؤَنَّث)برايت خوشبختی آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُؤَنَّث)أتَمَنَّی لَکُم حَظّاً سَعيداً. (لِلمُخاطَبِينَ)أتَمَنَّی لَکُنَّ حَظّاً سَعيداً. (لِلمُخاطَبات)أتَمَنَّی لَهُ حَظّاً سَعيداً .(لِلغائبأتَمَنَّی لَها حَظّاً سَعيداً. (لِلغائِبة)برايت موفقيت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکَ نَجاحاً.(لِلمُذَکَّر)أتَمَنَّی لَکِ نَجاحاً. (لِلمُؤَنَّث)برايتان موفقيت آرزو می کنم: أتَمَنَّی لَکُم نَجاحاً. (لِلمُخاطَبِينَ)أتَمَنَّی لَکُنَّ نَجاحاً. (لِلمُخاطَبات)بسيار متأسفم: آسِفٌ جِدّاً. (لِلمُذَکَّر) / آسِفَةٌ جِدّاً. (لِلمُؤَنَّث)شَرِّف. (لِلمُذَکَّر) / شَرِّفِي. (لِلمُؤَنَّث) (در سوريه و لبنانبفرما بنشين: تَفَضَّلْ بِالجُلُوسِ.(لِلمخاطب)/ تَفَضَّلِي بِالجُلُوسِ.(لِلمخاطبة)تَفَضَّلُوا بِالجُلُوسِ. (لِلمُخاطَبِينَ) / تَفَضَّلنَ بِالجُلُوسِ. (لِلمُخاطَبات)بقای عمرشما باد« درتسليت»: البَقِيّة في حياتِكُمْ.به تو قول می دهم: أُعاهِدُكَ. (لِلمُذَکَّر) / أُعاهِدُكِ. (لِلمُؤَنَّث)به اميد ديدار: إلی اللِّقاء./ به سلامت: مَعَ السَّلامَة./ به ما افتخار داديد: شَرَّفتُمُونا.به من اجازه می دهيد؟ هَلْ تَسْمَحُ لِی؟ (لِلمُذَکَّر)هَلْ تَسْمَحِينَ لِی؟(لِلمُؤَنَّث)بله به شما اجازه می دهم: نَعَم، أَسمَحُ لَکَ. (لِلمُذَکَّر)نَعَم، أَسمَحُ لَکِ. (لِلمُؤَنَّث)به من اجازه بدهيد: اِسْمَحْ لِی.(لِلمُخاطَب) / اِسْمَحِي لِی.(لِلمُخاطَبَة)به… نياز دارم: اَحْتاجُ إلی…/ به خودکار نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمٍ جافٍّ./ به مداد نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمِ رَصاصٍ./ به خودنويس نياز دارم: اَحتاجُ إلی قَلَمِ حِبرٍ.به پدرت سلام برسان: سَلِّم إلی أَبِيکَ. (لِلمُخاطَب)سَلِّمي إلی أبيکِ . (لِلمُخاطَبَة)به برادرت سلام برسان: سَلِّم إلی أَخيکَ. (لِلمُخاطَب)سَلِّمي إلی أَخيکِ. (لِلمُخاطَبَة)به زودی اين کشور را ترک خواهم کرد: سَأُغادِرُ هَذَا البَلَدَ قَريباً.بهزودی اين کشور را ترک خواهيم کرد: سَنُغادِرُ هَذَا البَلَدَ قَريباً.هرگز اين کشور را ترک نخواهم کرد: لَن اُغادِرَ هَذَا البَلَدَ.هرگز اين کشور را ترک نخواهيم کرد: لَن نُغادِرَ هَذَا البَلَدَ.أثناء السير؟: در حین رانندگی؟نعم، أثناء ما هي تقود السيارة: بله، هنگامی که رانندگی می کند.هي تتكلم بالتلفون أثناء ما هي تقود السيارة: او (زن) هنگام رانندگی تلفن می زند.هي تشاهد التلفزيون أثناء ما هي تكوي: او همزمان با اتو کردن تلویزیون تماشا می کند.هي تسمع الموسيقى أثناء ما هي تعمل واجباتها: او (مؤنث) ضمن انجام تکالیف مدرسه موسیقی گوش میدهد.لا أرى شيئًا، عندما أكون بلا نظارة: من موقعی که عینک نمیزنم هیچ چیز نمی بینم.لا أفهم شيئًا، عندما تكون الموسيقى هكذا عالية: من موقعی که موسیقی بلند است هیچ چیز نمی فهمم.لا أشم شيئًا، عندما يكون عندي زكام: من موقعی که سرما خورده ام هیچ بویی را احساس نمی کنم.سنأخذ سيارة أجرة، إن هي أمطرت: موقعی که باران می بارد ما تاکسی سوار می شویم.سنسافر حول العالم إن نحن ربحنا في اليانصيب: اگر در بخت آزمایی ببریم، به دور دنیا سفر می کنیم.سنبدأ بالأكل، إن لم يأت بعد قليل: اگر او به زودی نیاید ما غذا را شروع می کنیم. (نود و شش)حروف ربط 3 (ستة و تسعون)حروفالعطف 3أنه ضمن النوم بمجرد أن يدق المنبه: من به محض اینکه ساعت زنگ بزند، بیدار می شوم.أصير متعبًا بمجرد أن يكون عليّ أن أدرس: من به محض اینکه شروع به درس خواندن می کنم خسته می شوم.سأتوقف عن العمل بمجرد أن أصير في الستين: به سن 60 سالگی که برسم دیگر کار نمی کنم.متى أنت ستتصل؟: چه موقع تلفن می کنید؟بمجرد أن يصبح عندي لحظة من وقت: به محض اینکه چند لحظه فرصت پیدا کنم.سيتصل هو بمجرد أن يصبح عنده وقت: او (مرد) به محض اینکه فرصت پیدا کند تلفن می کند.إلى متى سوف تشتغل؟: چه مدت شما کار خواهید کرد؟سوف أعمل طالما قدرت على ذلك: تا زمانی که بتوانم، کار خواهم کرد.سوف أعمل طالما أنني بصحة جيدة: من تا زمانی که سالم باشم کار خواهم کرد.إنه يتمدد في السرير، بدلا مًن أن يعمل: او (مرد) به جای این که کار کند در رختخواب لم داده است.إنها تقرأ الجريدة، بدلا مًن أن تطبخ: او (مؤنث) به جای اینکه غذا بپزد روزنامه می خواند.إنه يجلس في الحانة، بدلاً من أن يذهب إلى البيت: او (مذکر) به جای اینکه به خانه برود در میکده می نشیند.حسب ما أعلم فإنه يسكن هنا: تا آنجا که من اطلاع دارم او (مرد) اینجا زندگی می کند.حسب ما أعلم فإن زوجته مريضة: تا آنجا که من اطلاع دارم همسرش مریض است.حسب ما أعلم فإنه عاطل عن العمل: تا آنجا که من اطلاع دارم او (مرد) بیکار است.لقد راحت عليّ نومة، و إلا لّكنت حسب الموعد: من خواب ماندم، و گرنه به موقع می رسیدم.لقد فاتني الباص، و إلا لّكنت حسب الموعد. من به اتوبوس نرسیدم و گرنه به موقع می رسیدم.لم أجد الطريق، و إلا لّكنت حسب الموعد: من راه را پیدا نکردم و گرنه به موقع می رسیدم.
93 (نود و سه)جملات وابسته با آیا (ثلاثة و تسعونالجملالتابعة باستعمال : إنكان،ما إذاكاا أدري إن كان يحبني: من نمی دانم آیا او (مذکر) مرا دوست داردلا أدري إن كان سيعود: من نمی دانم آیا او (مذکر) بر می گردد.لا أدري إن كان سيخابرني: من نمی دانم آیا او (مذکر) به من تلفن می کندإن كان جقاً يحبنى؟: آیا او (مذکر) مرا دوست داردإن كان حقاً سيعود؟: آیا او (مذکر) برمی گردد؟إن كان حقاً سيخابرني؟: آیا او (مذکر) به من زنگ خواهد زدإني لأتساءل ما إذا كان يفكر في: من از خودم سئوال می کنم آیا او (مذکر) به من فکر می کند.إني لأتساءل ما إذا كان لديه واحدة أخرى: من از خودم سئوال می کنم آیا او (مذکر) کس دیگری را دارد.إني لأتساءل ما إذا كان يكذب: من از خودم سئوال می کنم آیا او (مذکر) دروغ می گوید.ما إذا كان يفكر فيّ حقًا؟: آیا او (مذکر) به من فکر می کند؟ما إذا كان لديه واحدة أخرى؟: آیا او (مذکر) فرد (مؤنث) دیگری را داردما إذا كان حقاً يقول الحقيقة؟: آیا او (مذکر) واقعیت را می گوید؟إني لأشك ما إذا كان يريدني فعلاً: من تردید دارم که آیا او (مذکر) مرا واقعاً دوست دارد.إني لأشك ما إذا كان سيكتب لي: من تردید دارم که آیا او (مذکر) برایم نامه بنویسد.إني لأشك ما إذا كان سيتزوجني: من تردید دارم که آیا او (مذکر) با من ازدواج می کند.ما إذا كان حقاً يريدني؟: آیا او (مذکر) واقعاً از من خوشش می آیدما إذا كان حقاُ سيكتب لي؟: آیا او (مذکر) برایم نامه می نویسد؟ما إذا كان خقاً سيتزوجني؟: آیا او (مذکر) با من ازدواج می کند (نود و چهار)حروف ربط 1 (أربعة و تسعون)حروفالعطف 1انتظر حتى يتوقف المطر: صبر کن تا باران متوقف شود.انتظر حتى أنتهي: صبر کن تا من کارم تمام شود.انتظر حتى يعود: صبر کن تا او برگردد.أنتظر حتى يصبح شعري جافاً: من صبر می کنم تا موهایم خشک شوند.أنتظر حتى ينتهي الفيلم: من صبر می کنم تا فیلم تمام شود.أنتظر حتى تصير الإشارة خضراء: من صبر می کنم تا چراغ راهنما سبز شود.متى ستسافر للإجازة؟: تو کی به مسافرت می روی؟حتى من قبل الإجازة الصيفية؟: پیشاز تعطیلات تابستانی؟نعم،حتى من قبل أن تبدأ الإجازة الصيفية: بله، پیشاز آنکه تعطیلات تابستانی شروع شوند.أصلح السقف قبل أن يبدأ الشتاء: پیشاز آنکه زمستان شروع شود، سقف را تعمیر کن.اغسل يديك قبل أن تجلس إلى الطاولة: پیشاز آنکه سر میز بنشینی، دست هایت را بشوی.أغلق النافذة قبل أن تخرج: پیشاز آنکه خارج شوی، پنجره را ببند.متى ستأتي إلى البيت؟: کی به خانه می آیی؟هل بعد الدرس؟ : بعد از کلاس درس؟نعم، بعد أن يكون الدرس قد انتهى: بله، بعد از اینکه کلاس درس تمام شد.من بعد ما حصل له الحادث لم يعد يمكنه أن يعمل: بعد از اینکه او (مذکر) تصادف کرد دیگر نتوانست کار کند.من بعد ما فقد الشغل ذهب إلى أميركا: بعد از اینکه او (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا رفت.من بعد ما ذهب إلى أميركا أصبح ثرياً: بعد از اینکه او (مرد) به آمریکا رفت ث

آموزش مکالمات روز مره عربی

آموزش مکالمات روز مره عربی – اورجینال

عربی

آموزش مکالمات روز مره عربی در یک دی . وی . دی – d v d -1 گروه نرم افزار نقش و طرح – بخش نرم افزاری رصین سافت . قابل استفاده در کامپیوتر، موبایل و دستگاه های پخش صدا . . ۱۰۰ درس شامل مکالمات اساسی و پرکار برد روز مره * دسترسی به متن فایل های صوتی در حالت نرم افزاری * آموزش بصورت فارسی – عربی در این مجموعه در قالب یک فایل صوتی شما ابتدا یک کلمه یا عبارت و یا جمله ای را به فارسی می شنوید وسپس همان را به زبان عربی می شنوید ، تکرار می کنید و یاد می گیرید . همچنین جهت تاثیر گذاری و درک بیشتر مطالب آموزشی از ترکیب متن وصوت در نرم افزار استفاده شده که برای یاد گیری زبان می تواند موثر باشد . شما علاوه بر استفاده نرم افزاری می توانید فایل های صوتی را در پلیرها و یا در موبایل خود کپی نمایید و در هر جایی که هستید آنها را گوش کنید . در اتومبیل ، تاکسی ،قطار و حتی بین ناهار خوردن و .و و . این مجموعه شامل ۱۰۰ درس آموزش مکالمه برای افراد مبتدی و متوسط جهت آشنا شدن با واژگان اساسی و کار بردی تهیه شده است . شما بدون دانش قبلی از یک زبان ،توسط این مجموعه خوهید توانست به صورت روان در موقعیت های مختلف قرار گرفته وصحبت کنید . این مجموعه شامل سطح a1,a2 می تواند مناسب برای همه افراد از جمله مسافران ، دانشجویان ،مدرسین ودانش آموزان باشد. جهت اطمینان از اصالت اثر به سایت زیرمراجعه فرمایید.

خرید اموزشی مکالمات روز مره عربی

خرید اینترنتی مکالمات روز مره عربی

خرید انلاین مکالمات روز مره عربی

فروش اینترنتی مکالمات روز مره عربی

آموزش مکالمات روز مره عربی

آموزش زبان عربی

مکالمه زبان عربی

اموزش زبان عربی